نشانه‌‌‌هایی از واقع‌گرایی در سیاست برجامی تیم هسته‌ای

در تحلیل سیاست خارجی دولت‌ها، بروز دو نکته یعنی تغییر در عرصه نخبگان سیاسی و بروز تغییرات در محیط اعمال سیاست خارجی، باعث ایجاد تغییرات رویکرد دولت‌‌‌‌ها پیرامون یک موضوع خاص می‌شود. در تطبیق این موضوع با رویکرد ایران در مورد برجام به نظر می‌رسد به‌رغم ثبات نخبگان اجرایی سیاست خارجی ایران، اما این محیط اعمال سیاست خارجی است که طی سال‌های اخیر با تغییرات وسیعی روبه‌رو بوده است که ایران را وا می‌دارد بر اساس منافع ملی خویش به تغییر رفتار مبادرت ورزد. نمونه بارز تغییرات محیط اعمال سیاست خارجی در موضوع برجام، تغییرات ناشی از روی کار آمدن ترامپ در سمت ریاست جمهوری امریکا است. عملکرد امریکا بعد از برجام نشان می‌دهد که سیاست خارجی این کشور در برابر ایران به صورت رویکردی با حاصل جمع صفر دنبال شده است که در آن ایالات متحده لزوماً خواستار باخت ایران در ازای برد خویش است. 
رویکرد سیاست خارجی امریکا نشان می‌دهد که این کشور از ابتدای روی کار آمدن ترامپ، در اقدامی که نقض صریح برجام تلقی می‌شود، تهدید به خروج از برجام کرده است و به دنبال آن در پی کاهش نتایج مثبت برجام برای ایران بوده است. تهدیدات مکرر به خروج از برجام، پاره کردن این توافقنامه، جنجال‌های پی‌در‌پی در امضای لغو تحریم‌های ایران و نیز تلاش در برقراری پیوند بین برجام و توان دفاعی ایران، نشان می‌دهد که سیاست خارجی ترامپ به جای اتخاذ رویکرد حل‌المسائلی، پاک کردن صورت مسئله را مد نظر دارد. به علاوه باید توجه داشت که امریکا با دنبال کردن اعمال تحریم‌های موازی علیه ایران که عملاً جایگزین تحریم‌های تعلیق شده ایران در برجام است، برجام را به مستمسکی برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران تبدیل کرده است. به همه این موارد باید تلاش‌های متحدین منطقه‌ای امریکا نظیر عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در جهت ناکارآمد ساختن برجام را اضافه نمود که سعی در ایجاد اختلال در مسیر بهره‌مندی ایران از این توافق دارند. 
با وجود این رویکردهای امریکا، در طرف مقابل رویکرد ایران گرچه تاکنون بر حفظ برجام قرار داشته است، اما برای ایران مهم‌‌ترین مسئله در برجام رفع تحریم‌‌‌‌ها و گشایش‌های اقتصادی ناشی از آن است که با وجود سیاست خارجی تقابلی امریکا، تاکنون کمتر محقق شده است. حال با وجود تلاش‌های امریکا در راستای خروج از برجام و یا خنثی‌سازی آن، به نظر می‌رسد که سیاست خارجی ایران نیز در این زمینه متمایل به رویکرد واقع‌گرایانه‌تری شده است. سخنان اخیر عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه کشورمان در این زمینه که «اگر در برجام هیچ منافع اقتصادی برای ایران وجود نداشته باشد و بانک‌های عمده نتوانند با جمهوری اسلامی ایران کار کنند، ایران از توافق هسته‌ای خارج خواهد شد»، مؤید همین نکته است. این مسئله نشان از رویکرد جدید موازنه‌سازی در سیاست خارجی ایران در موضوع برجام دارد. به عبارت دیگر، هرچند ابزارهای دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در مقایسه با امریکا محدودتر است، اما ایران نمی‌تواند صرفاً نظاره‌گر تهدیدات امریکا مبنی بر خروج از برجام باشد. واکنش ایران در زمینه ساخت پیشران هسته‌ای در همین راستا قابل‌ارزیابی است. بر این اساس، با وجود اینکه برجام با حل موضوع هسته‌ای ایران، یکی از موضوعات امنیتی موجود در بین دهها موضوع امنیتی خاورمیانه را کاهش داده است، اما وقتی نتواند اهداف اصلی ایران یعنی لغو تحریم‌‌‌‌ها و بازگشت ایران به بازارهای پولی و مالی را تأمین کند، کارایی لازم را برای ایران نخواهد داشت. در مجموع به نظر می‌رسد که در مقطع کنونی ایران به این باور رسیده است که بهترین گزینه در برابر اقدامات واشنگتن، به جای بی‌عملی، به کارگیری ابزارهای سیاست خارجی است.